کد مطلب:259346 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:165

کندی فیلسوف و اخترشناس معروف
امام حسن عسكری علیه السلام در جمله ای درخشنده، ژرف و جالب می فرماید:

و لو لا محمد صلی الله علیه و اله والأوصیاء من بعده كنتم حیاری كالبهائم لا تعرفون فرضا من الفرائض و هل یدخل قریة الا من بابها؟

اگر محمد صلی الله علیه و اله و اوصیای بعد از او نبودند، شما ای جهان بشریت! مانند چارپایان، حیران و سرگردان بودید، هیچ وظیفه ای از وظایف را نمی دانستید و آیا می توان وارد شهری جز از دروازه ی آن گردید؟

یعنی اگر پیامبر و جانشینان راستین آن حضرت علیهم السلام نباشند، هیچ ارزش و معرفتی نتیجه ی مطلوب نخواهد داد و هیچ كرداری ثمره ی شایسته نخواهد بخشید.

سخن امام درباره ی همه آحاد بشر، صادق است و فرقی میان دانشمند، دانش پژوه و عامی وجود ندارد.

امام حسن عسكری علیه السلام در این زمینه با ایجاد شبهه در معلومات كندی توانست یك اختلال بزرگ در اندوخته های ذهنی و شبكه ی فكری او به وجود آورد و او را از هلاك و سقوط نجات بخشد. ما پیش از آن كه به معرفی كندی بپردازیم نخست



[ صفحه 123]



اشتباه این اخترشناس و فیلسوف بزرگ را می نگاریم:

ابن شهر آشوب، محدث و تاریخ نگار نامی می نویسد:

«اسحاق كندی» فیلسوف اسلام و عراق كتابی به نام «تناقض های قرآن»! به نگارش آورد، وی مدتی در منزل نشست، گوشه نشینی اختیار كرد و خود را به نوشتن آن مشغول داشت.

روزی برخی از شاگردان او خدمت حضرت امام حسن عسكری علیه السلام شرفیاب شدند، هنگامی كه چشم حضرت به وی افتاد فرمود: آیا در میان شما مردی رشید وجود ندارد كه گفته های استادان «كندی» را پاسخ گوید و او را از این كار باز دارد.

شاگرد گفت: ما همگی از شاگردان او هستیم، چگونه می توانیم به اشتباه استاد در این زمینه یا زمینه ی دیگر اعتراض كنیم؟

امام علیه السلام فرمود: اگر مطلبی را به تو تلقین و تفهیم كنم، می توانی به او برسانی و برای او نقل كنی؟

شاگرد گفت: آری.

امام فرمود: از این جا كه برگشتی به حضور استادت برو و با او به گرمی و محبت رفتار كن، او را كمك كن و هنگامی كه كاملا انس و آشنایی به عمل آمد به او بگو: برای من مسأله ای پیش آمده كه غیر از شما كسی شایستگی پاسخ آن را ندارد و آن مسأله این است كه آیا ممكن است گوینده ی قرآن از گفتار خود معانی و مقاصدی غیر از آن معانی كه شما اراده و حس كرده اید اراده كرده باشد؟

كندی در پاسخ خواهد گفت: بلی، ممكن است چنین منظوری داشته باشد، زیرا كندی مردی است كه هر سخنی را بشنود خوب می فهمد، او مردی هوشمند است.

در این هنگام به او القای شبهه كن و بگو: چه می دانی شاید گوینده ی قرآن معانی و مقاصدی غیر از آنچه تو می پنداری اراده كرده باشد و سخنان شما از جایگاه و موضوع اصلی خویش بیرون باشد؟

شاگرد به حضور استاد خود كندی رفت و طبق دستور امام رفتار كرد، با او به ملاطفت و مهربانی عمل نمود تا این كه زمینه برای طرح مطلب مساعد گشت، پس



[ صفحه 124]



سؤال امام را به همان شیوه مطرح كرد و گفت: آیا ممكن است گوینده ای سخنی بگوید و از آن مطلبی اراده كند كه به ذهن خواننده نیاید؟ یعنی مقصود گوینده چیزی باشد مغایر با آنچه در ذهن مخاطب است؟

كندی به دقت به سؤال شاگرد گوش داد و گفت: سؤال خود را تكرار كن!

شاگرد سؤال خویش را باز گفت. استاد چون اهل تعقل، تفكر و تدبر بود مدتی در خود فرو رفت، تأمل كرد و گفت: هیچ بعید نیست امكان دارد چیزی در ذهن گوینده ی سخن باشد كه به ذهن مخاطب نیاید و شنونده از ظاهر كلام گوینده چیزی بفهمد كه خلاف آن را اراده كرده باشد.

استاد كه می دانست شاگرد او چنین سؤالی را نمی تواند پیش خود مطرح كند و در حد اندیشه ی او نیست، رو به شاگرد كرد و گفت: تو را سوگند می دهم كه حقیقت را به من بگویی، چنین سؤالی از كجا به فكر تو خطور كرد؟

شاگرد گفت: چه ایرادی دارد كه چنین سؤالی به ذهن خود من آمده باشد؟

استاد گفت: نه، تو هنوز زود است كه به چنین سؤالی رسیده باشی، به من بگو این سؤال را از كجا یاد گرفته ای؟

شاگرد گفت: حقیقت این است كه حضرت ابومحمد امام حسن عسكری علیه السلام مرا بدین امر رهبری فرمود.

كندی گفت: اكنون واقع امر را گفتی، سپس افزود: چنین سخنانی تنها زیبنده ی این خاندان است.

آن گاه با درك واقعیت و پی بردن به اشتباه خود دستور داد آتشی روشن كردند و آنچه را درباره ی تناقض های قرآن به عقیده ی خود به رشته ی تحریر آورده بود، سوزاند.

شایان ذكر است كه اشتباه فوق چیزی از شخصیت بزرگ كندی نمی كاهد، گر چه همه ی دانشمندان و فرهیختگان اولین و آخرین در برابر دانش و علم لدنی پیامبران و پیشوایان دینی علیهم السلام قابل سنجش نیستند، چنان كه فرمودند:

لا یقاس بنا أحد.

هیچ كس با ما سنجیده نمی شود.



[ صفحه 125]



و امام حسن عسكری علیه السلام در این زمینه فرمود:

جهان بشریت بدون وجود پیامبر و امام، حیران و سرگردان است. ولی با این وجود دانشمندان در مقایسه با سایر مردم بسیار ارجمند، محترم و والا مرتبه اند.

از این رو كندی از چند جهت شایسته ی احترام است.

1 - امام علیه السلام در عین حالی كه اشتباه او را گوشزد فرمود، وی را ستود، یعنی كندی را اهل تفكر، فهم و رایت، هوشمندی، تعقل و ژرف نگری دانست.

كندی با سوزاندن تألیف خود را در این زمینه، شاید نشانه ی انصاف و تسلیم حق شدن او به حساب آید.

2 - تشیع كندی: یعقوب بن اسحاق كندی كه زاده شده ی حدود 185 هجری است و درگذشت او به اختلاف بین سال های 252، 265 به نگارش آمده. و از نظر تاریخ نگاران به چند دلیل شیعه است:

الف - كندی در زمان خلافت متوكل عباسی از دربار رانده شد و برخی مورخان سبب این كار را روح تشیع او دانستند، چرا كه متوكل با شیعه دشمن سرسخت بوده است.

ب - سید بن طاووس نام او را اسحاق بن یعقوب ضبط كرده و نوشته است: او از دانشمندان اخترشناس شیعه است و در این علم شهرت دارد، باز می گوید: آنچه از تألیفات او به ما رسیده و در دانش نجوم است، رساله ی او در این علم در پنج جزء می باشد.

ابن ندیم در «فهرست» گفته است:

او كه از فرزندان محمد بن اشعث بن قیس به شمار می رود، فاضل عصر در دانش ها و یگانه ی عصر خویش در نجوم است.

آقا بزرگ تهرانی نیز او را در شمار مؤلفان شیعه قلمداد كرده است.

ج - چون كندی در پایتخت و مركز تشیع كوفه ولادت یافته و كوفه وطن پدران و اجداد او بوده، طبعا تحت تأثیر روح و محیط قرار گرفته است.



[ صفحه 126]



د - كندی رساله های خود را با عباراتی كه شیعه به كار می برند و از ویژگی های آنان به حساب می رود، ختم كرده است. وی در پایان برخی از رساله ها چنین می نگارد:

«و الحمدلله رب العالمین و الصلاة علی محمد المصطفی و آله الطاهرین».

و ذیل برخی دیگر نگاشته است:

«و الحمدلله رب العالمین و صلواته علی محمد النبی و آله اجمعین».

این قبیل تعبیرات را می توانیم قرینه ی محكمی بر شیعه بودن او قرار دهیم و نیازی به قرائن دیگر نداشته باشیم. [1] .


[1] هيئت و نجوم اسلامي: ج 2، ص 385 تاريخ شمسي اسلام.